سفارش تبلیغ
صبا ویژن


حصار

قاصدک ! هان ، چه خبر آوردی ؟
از کجا وز که خبر آوردی ؟
 خوش خبر باشی ، اما ،‌اما 
گرد بام و در من 
 بی ثمر می گردی 
انتظار خبری نیست مرا 
 نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری
برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس 
 برو آنجا که تو را منتظرند 
 قاصدک 
در دل من همه کورند و کرند 
 دست بردار ازین در وطن خویش غریب 
 قاصد تجربه های همه تلخ 
 با دلم می گوید 
 که دروغی تو ، دروغ 
 که فریبی تو. ، فریب 
 قاصدک هان ، ولی ... آخر ... ای وای 
 راستی ایا رفتی با باد ؟
با توام ، ای! کجا رفتی ؟ ای 
راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟
مانده خکستر گرمی ، جایی ؟
 در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟
 قاصدک 
ابرهای همه عالم شب و روز 
 در دلم می گریند .


نوشته شده در پنج شنبه 92/1/22| ساعت 8:5 عصر| توسط یاس| نظرات ( ) |















قالب رایگان وبلاگ پیچک دات نت